تئاتر نان و عروسک
گروه تئاتر «نان و عروسك»(Bread and Puppet Theater) به مدیریت و سرپرستی «پیتر شومان» از دل گرایشهاى عمیقى که به آئین داشت با بهره گیرى از مفاهیم مذهبى کتابهای آسمانی تلاش میكرد با یكى شدن روح كلى تماشاگران و بازیگران در معنایى واحد به نوعى حقیقت ناب دست یابد. آنچنان كه «جورج دنیسون» در مورد تئاتر نان و عروسك میگوید:«این نمایش مانند نماز و دعایى است كه در آن مفاهیم كلمات جاى ركوع و سجود را گرفتهاند و به جاى كلمات فقط تابلوها و عروسكهایى نقابدار جایگزین شدهاند.» شومان هیجانهاى خاصى را كه در تجارب تماشاگران وجود داشت، كشف و عمیق میکرد. بخشی از مهمترین هیجانها كه به احساسات ما در مورد مرگ و وابستگىهاى اساسى بشرى تعلق دارند. در تئاتر نان و عروسك تماشاگر نمیتواند تنها مصرفكننده باشد، تماشاگر با فراموش كردن خود در فضا به واقع مبدل به بخشى از نمایش میشود. این مسئله یكى از اصیلترین رویكردهاى تئاتر خیابانى نیز به شمار میرود.
«اسكار گ. براكت» دربارهی گروه نان و عروسك میگوید:«آنها با استفاده از عروسكهایى به اندازههاى مختلف و داستانهایى براساس اساطیر، كتابهای مقدس و افسانه هاى بسیار مشهور برآنند تا عشق، احساس و انسانیت را رواج دهند و زشتىهاى مادهگرایى و تزویر را نهى كنند.»
از نظر شومان تئاتر جاى داد و ستد نیست كه ما پولى بپردازیم و در عوض چیز دریافت كنیم. شومان معتقد است تئاتر چیز دیگرى است، چیزى شبیه به نان است، یك ضرورت است. تئاتر شكلى از مذهب است.شومان همیشه طى یك اجرا یا پس از آن، نانى كه خود پخته است را پخش میكند زیرا چنانكه خود به سادگى میگوید: «دلمان میخواهد میتوانستیم مردم را با تئاتر تغذیه كنیم. نیروى نان انكارناپذیر است. مردم گرسنهاند، حرفه نانوایى وظیفه دارد قرصهاى نانى تهیه كند كه براى جویدن و گواریدن خوب باشد و آنها را در دسترس همه بگذارد. خیمهشببازان و هنرمندان هرگز به یقین نمیدانند به چه درد میخورند و شغل آنها براى مردم دیگر چه فایده اى دارد. ما میخواهیم به نانوایان بپیوندیم، نانهاى خوب تهیه كنیم و آن را به رایگان به مردم بدهیم»
شومان همچون مسیح رسالت خویش را در ترویج آزادى، عدالت و برابرى به دیگران ابلاغ میكند. این رسالت از طریق عروسكهایى انجام میشود كه جاى زبان روزمره و قاصر انسانها را گرفتهاند و با اعمال و كردارشان نوعى حقیقت را بازآفرینى میكنند. گروه تئاتر نان عروسك با تركیب امكانات عروسكى و خیمهشببازى به نوعى بیان خاص و منحصر به فرد در فرآیند تئاتر خیابانى دست یافتند. شومان در مورد فضاى اجراى نمایش هایش معتقد بود:«فضاهاى سنتى، زیادى جاافتاده و بىدغدغه است، قراردادهایش آزاردهنده اند. وقتى مردم بدون هیچ گونه تحركى برروى صندلى مینشینند، امكان هرگونه عكسالعمل آزادانه از آنان گرفته میشود. اما وقتى در فضایى باز كه به طور اتفاقى در آن قرار دارند نمایش اجرا شود، میتوان از همه چیز صندلىها، پنجرهها، خیابان و درها استفاده كرد. ما در هرجا كه فضا اجازه دهد عروسكهایمان را وارد كنیم نمایش میدهیم.
پیتر شومان آنچنان كه عمیقاً به مفاهیم مذهبى و روحانى از جمله مرگ و رستاخیز میپرداخت همواره به مسائل روزمره و شرایط اجتماعى نیز حساس بود و در مقابل آن عكس العمل نشان میداد. از جمله راهپیمایى صلح كه توسط گروه نان و عروسك به سرپرستى پیتر شومان در آوریل ۱۹۶۹ علیه جنگ ویتنام در آمریكا برپا شد و تبدیل به كارناوالى عمومی جهت انتقاد از سیاستهاى دولت آمریکا گردید. همهی اینها نشان از حساسیتهاى اجتماعى این گروه و بهرهگیرى خلاقانه از شكل نمایش خیابانى در جهت برقرارى ارتباط با تودههاى مردم بود.
به گفتهی «اونز» در كتاب تئاتر تجربى، شومان تماشاگرانى را مورد نظر دارد كه به تئاتر نمیروند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!